در مجموع در این فرهنگی ترین رویداد در کشور، 2 ساعت حاضر بودم. یک ساعتش را به ضرب و ضورب یکی از رفقا در یک نشست رفتم که به حول و قوه الهی تبلیغی درباره اش نشده بود و 4 سخنران بودیم و صندلی های خالی مخاطبان! از یک ساعت هم فقط 5 دقیقه صحبت به من رسید و بعدش مسئول سالن مربوط آنچنان بال بال می زد که وقت تمام شده که بعید نبود بیاید میکرفون را از جلوی ما بردارد و صندلی هایمان را بکشد! این نشستک یعنی نشست کوچک که تمام شد خودم را جمع و جور کردم و بعد از یک چرخ کوتاه در نمایشگاه، زدم بیرون و دیگر پشت سرم را هم ندیدم. دوست ندارم خودم را به زور به جایی تحمیل کنم. وقتی دست دارم که بنویسم چه نیاز که بنشینم پشت میکرفون و فلان نشست و بهمان نشست که در فشانی کنم؟! نمیخواهم. همه اش مال دیگران کیفش را ببرند.