دیروز ملیکا کوچولوی ما خیلی خوشحال بود. چون دیکته اش اصلاً غلط نداشت و با اینکه دیکته خیلی سختی هم بهشان گفته بودند ولی کامل همه را درست نوشته بود. برای همین، علی رغم اینکه خیلی خسته بودم ولی با همسرم و ملیکا جان رفتیم به بوک لند در مرکز خرید پالادیوم که دیشب برای بچه ها برنامه قصه خوانی داشت. این هم شد جایزه ملیکا جان! اما بخش جالب در بوک لند، برگزاری رویدادهایی هست که بسیار پر مخاطب هست و سبب می شود مردم به بهانه این رویداد هم که شده دور هم جمع شوند و بعد هم خریدی از این بوک لند بکنند. کاری که باید کتابخانه های ما انجام دهند و کتابداری اجتماعی را عملیاتی کنند و ما می بینیم تایم اداری که تمام می شود کتابخانه ها هم تعطیل می کنند و کتابداران می روند پی زندگی شان. در حالیکه تازه از شش عصر به بعد زندگی کاری تمام می شود و زندگی شخصی شروع می شود و هنرمان این است که این موقع دم دست مردم باشیم. نه فقط در ساعت اداری! ای کاش یک بار برای همیشه این مسئله کتابداری اجتماعی بودنمان را درست و حسابی اجرایی کنیم.